یه سری ادما خیلی زرنگن حساب شده کار میکنن تو اصلا متوجه نمیشی چیزایی که کنار هم بسادگی میچینن قراره در اینده چه زلزله مهیبی ایجاد کنه ... ظاهرا سادهانو چیزایی که براشون پیش میاد قضا قدر و اینا مجبورن در مقابل قضاقدر خودشونو حفظ کنن، اما؛ به خودت میای میبینی قضاقدری درکار نیست چیدمانشونه ... مهارت عجیبیه ...
میروم خسته و افسرده و زار... سوی منزلگه ویرانه خویش
بخدا میبرم از شهر شما ... دل شوریده و دیوانه خویش
میبرم تا ز تو دورش سازم ... ز توای جلوه امید محال
میبرم زنده به گورش سازم ... تا ازین پس نکند یاد وصال
.
.
.
سخته خیلی ...