loading...

دنیای موازی من

برا اینکه حسابداری نخونم الکی تو اینستا میچرخم ... یهو رسیدم به پیج یه دختره که خیلی وقت بود چکش نکرده بودم. اسمش نایابه اسم جالبی داره پرستاره، خوب اواز میخونه...

بازدید : 6
سه شنبه 25 فروردين 1404 زمان : 10:51
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

دنیای موازی من

برا اینکه حسابداری نخونم الکی تو اینستا میچرخم ... یهو رسیدم به پیج یه دختره که خیلی وقت بود چکش نکرده بودم.

اسمش نایابه اسم جالبی داره

پرستاره، خوب اواز میخونه صدای زیبایی داره

از زمان کرونا فالو دارمش

- رفتم تو پیجش دیدم چندتا کلیپ عروسی گذاشته تعجب کردم گفتم اینکه قبلا ازدواج کرده بود و با شوهرش زندگی میکرد پس چرا دوباره عروسی گرفته؟! ... اخرم نفهمیدم قضیه چیه اما حدس زدم لابد با شوهرش زندگی میکرده اما جشن عروسی نگرفته بوده فقط عقد کرده بوده...

یادم بود که پدر مادرش فوت کردن اما شک داشتم؛ درباره منشو خوندم مثینکه برادرشم فوت شده بنده خدا تنهاس، چشمم خورد به‌هایلایت ماجرای اشنایی ... برخلاف همیشه نشستم با دقت خوندن ... مثل رمان بود یه رمان عاشقانه ازونا که ادما تو نوجوونی میخونن انقد ساده و قشنگ نوشته بود یک ساعت نشستم پاش و خوندم ... دلم عاشقی خواست دلم عشق خواست دلم فاصله گرفتن ازین زندگی خشک و بی احساسو رباتیو خواست ... اما میدونم من ادم عشق نیستم ادم خانواده نیستم ادم ثبات نیستمو تهش گند میزنم به زندگی خودمو یه بدبختی و ول میکنم میام سر همین جام!!! خیلی وقته تصمیم گرفتم کسیو با این اخلاقم اذیت نکنم اما منم دلم عاشقی میخواد بعضی وقتا🥺🥺🥺

امان ازین بهار ...

نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 0

آمار سایت
  • کل مطالب : 9
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 5
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 8
  • بازدید کننده امروز : 9
  • باردید دیروز : 13
  • بازدید کننده دیروز : 14
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 9
  • بازدید ماه : 67
  • بازدید سال : 3285
  • بازدید کلی : 3285
  • کدهای اختصاصی